چطور بهتر یاد بگیریم | 8 | تکرار و تمرین

اشتراک وفاداری (ماهی یک چایی)

می‌توانید از محتویات این باکس بگذرید و یک‌راست به سراغ نوشته اصلی بروید. قبل از خرید اشتراک وفاداری، مزایای آن را از طریق این پیوند مشاهده کنید. لطفا تنها بعد از خواندن «مزایای خرید اشتراک» اقدام به خرید کنید.

دو بخش اصلی از حافظه عبارتند از حافظه‌ی بلندمدت و حافظه‌ی کاری یا کوتاه‌مدت. البته تقسیم‌بندی‌های دیگری نیز برای حافظه وجود دارد، با این حال تقسیم‌بندی فوق، رایج‌ترین آن است.

زمانی که شما می‌خواهید چیزی را از گذشته، به خاطر بیاورید، به حافظه‌ی بلندمدت متوسل می‌شوید. زمانی که می‌خواهید یک مفهومی را درک یا مساله‌ای را حل کنید، از حافظه‌ی کاری استفاده می‌کنید. حافظه‌ی کاری مرتبط با پردازش اطلاعات در لحظه است و در این بین از اطلاعات حافظه‌ی بلندمدت نیز استفاده می‌کند.

به عبارتی کاملا بدیهی‌ست که در حین کار با حافظه‌ی کاری، مرتب برای دریافت اطلاعات و پردازششان به حافظه‌ی بلندمدت سرک می‌کشیم. در نتیجه می‌توان اینگونه استنباط کرد که این دو حافظه با هم در ارتباط بسیار نزدیکی به سر می‌برند.

جایگاه مرکزی حافظه‌ی کاری در کورتکس پره‌فرونتال مغز است. اما ارتباطاتی با سایر بخش‌های مغز برای استخراج اطلاعات مورد نیازش دارد. در تصویر زیر عکس این ناحیه از مغز را می‌بینید:

پره فرونتال کورتکس

پژوهشگران بر این باورند که حافظه‌ی کاری ما می‌تواند چهار چانک یا قطعه از اطلاعات را در یک لحظه در خود داشته باشد و پردازش کند. با توجه به محدودیتی که این حافظه دارد، مغز دائم در تلاش برای پاک‌کردن آن و خالی کردنش برای پردازش اطلاعات لحظه‌ای جدید به سر می‌برد. به عبارتی مانند کف روی یک نوشیدنی، اطلاعات به محض ورود به حافظه‌ی کاری، شروع به محو شدن می‌کنند.

به همین خاطر است که وقتی کسی شماره‌ای به شما می‌دهد، مرتب پیش خود آن شماره را تکرار می‌کنید تا فراموش نشود. گاهی چشم‌هایتان را می‌بندید تا از ورود اطلاعات جدید که سعی در پاک کردن اسلات‌های حافظه‌ی کاری و گنجاندن خودشان در آن‌ها دارند، جلوگیری کنید. در حقیقت می‌شود حافظه‌ی کاری را به یک تخته سیاهی تشبیه کرد که اطلاعات آن آنقدرها تیز و دقیق نیستند بلکه به سرعت محو می‌شوند تنها هاله‌ای از آن‌ها قابل مشاهده است.

برخلاف ظرفیت محدود حافظه‌ی کوتاه‌مدت، حافظه‌ی بلند مدت مانند یک انبار عظیمی است که می‌تواند اطلاعات بسیار زیادی را در خود انبار کند. البته درست مثل یک انباردار خبره، پیدا کردن اطلاعات از این صندوق عظیم، نیازمند مهارتی‌ست که با تمرین و تکرار به دست می‌آید. تمرین و تکرار باعث می‌شود تا یک چانک یا قطعه از اطلاعات، از حافظه‌ی کاری به حافظه‌ی بلندمدت منقل شود. تکرارهای بعد از ذخیره‌ی اطلاعات باعث می‌شود تا استخراج آن اطلاعات از انبار حافظه‌ی بلندمدت آسان‌تر شود. به عبارتی این تمرین و تکرار است که دسترسی حافظه‌ی کاری به اطلاعات حافظه‌ی بلندمدت را سرعت می‌بخشد.

حافظه‌ی بلندمدت جایگاه اطلاعات بنیادی برای ماست. اطلاعاتی که به حافظه‌ی کاری در خصوص پردازش لحظه‌ای کمک فراوانی می‌کند. اما برای نوشتن اطلاعات بر روی این حافظه لازم است که روش مناسبی را یاد بگیرید. یکی از بهترین روش‌ها، تکنیک تمرین با فاصله است.

آن دو دیوار در درس قبل را به خاطر می‌آورید؟ برای ساختن یک دیوار قشنگ از دسته‌ای از اطلاعات و دسترسی بهتر و راحت‌تر به آن‌ها، به ترتیب زیر عمل کنید:
۱) اول خودتان را در معرض اطلاعات جدید در خصوص موضوعی که قرار است یاد بگیرید قرار دهید.
۲) کمی به خود و البته مغزتان زمان بدهید. مثلا ۲۴ ساعت.
۳) باز خودتان را در معرض اطلاعات موضوعی که دیروز آموختید قرار دهید. تلاش برای یادآوری آنچه دیروز خواندید و بازخوانی آن‌ها. دریافت اطلاعات بیشتر در خصوص موضوع و غیره.
۴) باز به خود ۲۴ ساعت زمان بدهید.
۵) دو مرتبه به سراغ مواد درسی بروید و اطلاعات را بازخوانی کنید.

تکرار و یادگیری

این روند را با فاصله‌های زمانی که افزایش پیدا می‌کنند تکرار کنید. این کار مثل این است که شما ردیفی از آجر را بچینید، سپس ملات بزنید و بعد از آن صبر کنید که خشک شود، دو مرتبه یک ردیف آجر بچینید و ادامه دهید. این دقیقا همان روشی‌ست که یک دیوار مستحکم و استوار، منظم و قشنگ بالا می‌آید و می‌تواند به آن (اطلاعات) تکیه کرد.

اولین نفری باشید که نظر می‌گذارد

پاسخ دهید

ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد